خبر خوبی نیست
خبر خوبی نیست ولی باید ثبتش کنم : *این روزها خانواده بابا همه ناراحت وغمگین هستند ،آخه مامان جون(مامان بابا)حال خوبی نداره و به سختی بیمار شده . دو ماه پیش کمرشو عمل کرد و بعد از اون عمل روز به روز حالش بدتر شد تا اینکه دکترها بیماری سختی رو در وجودش تشخیص دادن . همگی براش دعا کنیم . خدا همه مریض ها رو شفا بده انشاالله *چند وقت پیش یعنی حدود ١٦-١٧ روز پیش حاجی آقا(بابای دختر عمه فاطمه )به رحمت خدا رفت . خدا روحش رو شاد کنه و همه رفتگان رو بیامرزه *امیدوارم همیشه خبرهای خوب رو برای ثبت کردن تو این وبلاگ داشته باشم
نویسنده :
مامان
0:17
دندان نهم
مبارکه پسر گلم دندون نهم و اولین دندون آسیای پسرم در اومد چند وقتی بود که بیتاب بودی و حتی کمی هم لاغر شدی ولی امشب که احساس کردم دندون درد داری و انگشتمو کردم تو دهنتتا روی دندونت دارو بزنم و یه کمی لثه هاتو ماساژبدم احساس کردم سمت راست بالا اون ته های دهانت یه دندون دراومده ،و چون تو اجازه نمیدی توی دهانتو نگاه کنم من متوجه نشدم که این دندونت کی دراومده . مبارک باشه گل مامان ...
نویسنده :
مامان
0:09
پسر شیرین من
این روزها خیلی شیرین شدی . چند تا کلمه جدید هم یاد گرفتی . هر حرفی هم که بهت میزنم کاملا متوجه میشی و اجرا میکنی. مثلا چند روز پیش گفتم بروپیاله ات رو بیار واست شیرینی بذارم ،با اینکه پیاله ات توی یه اتاق دیگه بود رفتی و آوردی . دو سه روز پیش اولین جمله کوتاهت رو گفتی (خونه مامانی بودی )،جمله این بود : دووود دفت(یعنی عمو داود رفت ) امروز هم که جمعه بود و خونه بودیم هی تمرین میکردی : دایی دفت ،آزه دفت به این پشتکارت آفرین میگم وقتی یه چیز جدید یاد میگیری هی تمرین میکنی . بیشتر وقتایی که خونه ایم با من حرف میزنی و من هم جوابتو میدم ،البته از کلمات نامفهومت سر در نمیارم و یه چیزی میگم و بعد تو ادامه میدی ( مثلا میگم راست...
نویسنده :
مامان
22:40
چند تا عکس
این هم پسر نماز خون من انقدر قشنگ نماز میخونه که آدم کیف میکنه - می ایسته و زبونش رو تند تند تکون میده بعد سجده میره آخرش هم مهر رو یه ماچ گنده میکنه بازی مورد علاقه محمد طاها خوشگل مامان پسر به این ماهی کی دیده ؟؟! محمد طاها عاشق بلاله نوش جان .. ...
نویسنده :
مامان
22:27
تولد تولد
سلام سلام امروز تولد مامانه تولد تولد ..... هوراااااااااا هورااااااااا ...
نویسنده :
مامان
8:06
چکار باید کرد ؟!
چند وقتیه که خیلی جیغ میکشی. این شده واسه من یه مشکل بزرگ -چون نمیدونم چطوری با این رفتارت باید برخورد کنم که از سرت بیفته ،تازه فقط که من نیستم ،نمیتونم عکس العمل بقیه رو نسبت به این رفتارت کنترل کنم . یکی هی تذکر میده که جیغ نکش .. یکی میگه موقعی که جیغ میکشه بی محلی کنید و.. حالا من موندم چکارکنم . بطور کلی میدونم که وقتی یه چیزی یا کسی ناراحتت میکنه در اعتراض به اون جیغ میکشی .اما بعضی وقتا واسه آدمهای اطرافت جیغ میکشی که این کار خصوصا توی مهمونی ها خیلی آزار دهنده است مثلا یکی میاد جلو و میگه محمد طاها چطوری ؟.. و تو یه دفعه سرش جیغ میکشی و دستت رو تکون میدی که یعنی برو کنار بابا یعنی کلا این میشه طرف مقابل و این هم میشم من...
نویسنده :
مامان
0:35
شیطون مامان
خیلی شیطون بلا شدی -دیگه رسما از در و دیوار بالا میری . دیگه بالا رفتن از مبل و ایسنادن روی سه چرخه و بالا و پائین رفتن از پله هاو کارهای خطرناک مشابه جز کارهای روزمره و دائمی ات هست . راه رفتنت هم که دیگه مشابه دویدن شده . دوست داری تو کوچه و خیابون دست منو رها کنی و مستقل واسه خودت بدوی. اما از وقتی که یاد گرفتی با ایما و اشاره و .. حرفاتو به من بزنی تو یاد گرفتن کلمات یه کمی تنبل شدی . الان میتونی این کلمات رو تلفظ کنی : آززه ....... راضیه دوغ ...... دوغ آله ....... خاله دیروز که داشتیم سفره نهارو پهن میکردیم دنبال بابا که پارچ دوغ دستش بود میدویدی و میگفتی : دوغ دوغ ...
نویسنده :
مامان
11:53
مروارید هفتم و هشتم
به به به هورااااااااااااا دندون هفتم (دندون دوم از سمت راست پائین) روز پنج شنبه 20 مهر رویت شد دندون هشتم (دندون دوم از سمت چپ بالا ) روز شنبه 22مهر نزول اجلال نمود الهی فدات بشم ،واسه این دوتا دندون خیلی اذیت شدی آخه خیلی وقته درگیر این دوتا دندونی . مبارک باشه گلم ...
نویسنده :
مامان
11:41
دندون ششم
وای وای باز هم یه دندون دیگه مبارکککککککککه دندون ششمت هم در اومد البته این پست رو اونقدر دیر گذاشتم که دندونت دیگه کاملا دیده میشه . متاسفانه روز دقیقش رو یادداشت نکردم و الان یادم رفته ولی همون دور و بر ١٠و یا ١١ شهریور است . ...
نویسنده :
مامان
12:19