محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

محمدطاها عسل مامان و بابا

دندان یازدهم و دوازدهم

به سلامتی دو تا دندون دیگه هم درآوردی پسر گلم دندان یازدهم = نیش ،پائین سمت راست دندان دوازدهم =نیش ،بالا سمت راست البته این دوتا دندون رو با هم در نیاوردی .اولی رو جمعه ٦ بهمن ٩١و دومی رو چهارشنبه ١٨ بهمن در آوردی . خیلی هم این دو تا سخت  در اومدن ،هم درد بیشتری داشتن هم اینکه اصلا غذا نمیخوری کلا در طول روز به زور دو وعده غذا میخوری . شیشه و شیر هم که تا حالا اصلا نمیخوردی  تازگیا اون هم صبح ها که من نیستم در حد ٣٠-٤٠ سی سی میخوری . این غذا نخوردنت باعث شده کلی لاغر بشی . کاش زودتر این دندونات درآد و راحت بشی .
22 بهمن 1391

گسترش دایره لغات

خیلی وقته که کلمات جدیدی رو که یاد گرفتی اینجا ننوشتم، باور کن تنبل نیستم ،اصلا وقت نمیشه به وبلاگت سربزنم ، توی اداره که نگو و نپرس ، وقتی هم که میام خونه اصلا بهم اجازه هیچکاری رو نمیدی میخوای فقط وقتم با تو صرف بشه ، ندرتا اگه کارام رو انجام داده باشم و تو هم خواب باشی و من هم خسته نباشم آخر شب باید بیام اینجا یادگاریهات رو بنویسم . خوب بگذریم ، بریم سروقت کلمات جدید: دایره لغاتت پیشرفت خوبی داشته و سرعتت توی یادگیری کلمات خیلی خوبه . بابا   - آب - آبی( معنی اش رو نمیدونی فقط کلمه شو یاد گرفتی )               سلام ( کاربردش&...
4 دی 1391

دندان یازدهم

در روز جمعه ١٧/٩/٩١  دندن یازدهم محمدطاها مشاهده شد . داغ داغ   تازه نیش زده هنوز کامل در نیومده آفرین بابا سرعت عملت زیاد شده او والا.. اما روز جمعه پدرمو درآوردی به غیر از صبحانه دیگه غذا نخوردی ... فکر کنم هنوز دندونت درد داره
18 آذر 1391

اولین نقاشی

چند وقت پیش چند تا ماژیک رنگی واسه محمدطاها خریده بودم چون فکر میکنم واسه بچه ها خیلی راحت تر و بهتر از مداد رنگی باشه،اوایل زیاد بهشون توجه نشون نمیداد .اما بعد علاقمند شد. یه چند باری من واسش شکلای مختلف کشیدم و اونا رو در دسترسش قرار دادم .دوستشون داشت و گاهی اونا رو میاورد تا اسماشو نو واسش بگم یا اینکه خودش میگفت : جوجو   ..   نی نی و.. بعد سعی کرد خودش نقاشی بکشه و چند تا اثر هنری تا حالا به جا گذاشته نمیشه گفت این اولین نقاشی محمد طاهاست ولی من اونو به عنوان اولین نقاشی اینجا گذاشتم . آخه قبلا هم یه چیزایی کشیده ولی ایندفعه رسما و به مدت طولانی نشسته پای این نقاشی . به نظر میرسه به این کار علاقه مند باشه ،...
15 آذر 1391

دندان دهم

امروز دندان دهم   پسر گلم دراومد آسیای بزرگ - فک پائین سمت راست ١٠ تا دندونه شدنت مبارک پسرم     ...
14 آذر 1391

شیرین کاری

امروز سر ظهر  یه کم غذا ریختم توی پیاله - سفره رو انداختم به محمد طاها گفتم بیا غذا بخور گفت : نه من واسه اینکه تحریکش کنم عروسکشو گذاشتم سر سفره و پیاله رو گذاشتم جلوش  گفتم : جوجو بیا غذا بخور  و رفتم دنبال کارم توی آشپزخونه . چند دقیقه بعد که برگشتم ..... بعععله محمد طاها نشسته بود وسط سفره و جوجه رو گذاشته بود جلوش و با قاشق غذا میریخت تو حلقش .(بابا من کی اینجوری بهت غذا دادم آخه ) یعنی منو میگی  فوران احساس نمیدونستم چکار کنم ... تازه اون وسطا خودش هم یکی دو قاشق غذا خورد یکی من ......       یکی جوجو .....   آفرین جوجو ... بخور قوی بشی این...
12 آذر 1391

وقتی محمد طاها خودش غذا میخوره

یعنی بعدش تنها چیزی که میچسبه .........  یه دوش حسابیه     عکس بعدی البته مال تابستونه ........  ولی دقیقا با موضوع منطبقه و نشون میده پسرم در این کار سابقه دیرینه داره !!!!!!!! ...
11 آذر 1391

یه مهمون

چند وقت پیش خاله زکیه (دوست دوران دانشگاه مامان ) که حالا یه خانواده 4 نفره داره اومده بود خونه ما. البته این مطلب مربوط به عید قربان هست که کمی با تاخیر اینجا میذارم . خاله زکیه ،عمو جواد ،امیر مهدی و فاطمه کوچولو . محمد طاهاکلی با امیر مهدی بازی کرد.البته خیلی زود رفتند ولی خوش گذشت . ...
11 آذر 1391