محمد طاها به دانشگاه میرود.
اولین باری که بردمت دانشگاه تقریبا دو ماهه بودی - داشتم کارای اولیه برای دفاع پایان نامه ام رو انجام میدادم . اون موقع هم دانشگاه شلوغ بود و قیافه و کارهای من و بابا توی دانشگاه با یه بچه ٢ ماهه واقعا دیدنی بود اون روز تا حدودی کچل شدیم .
اگه بشه اون روز را سفر به حساب آورد اولین سفر تو بوده .
بعدش یه چند باری بازهم بردیمت دانشگاه برای کارهای فبل از دفاع و برای روز دفاع که چهار ماهه بودی - یه بار هم بعد از دفاع برای اصلاحات پایان نامه و ایندفعه هم روز سه شنبه ١٢/٤/٩١ برای انجام تسویه حساب .
خاله راضیه رو هم بردیم تا مواظبت باشه .
کارمون تا ٣ بعداز ظهر طول کشید و یه کم کلافه شده بودی ،خصوصا که روز گرمی هم بود و گرمسار هم که از اسمش معلومه گرماش .
خلاصه بیشتر کارها انجام شد و لی یه بار دیگه واسه تحویل گرفتن مدرک باید بریم .
اجازه !!!! ما بگیم ... !!!!!
این هم شد پایان نامه ؟؟؟؟ حالا پاره اش میکنم تا دوباره بنویسی ،خوب خوب یاد بگیری !!!!!!!!!