محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

محمدطاها عسل مامان و بابا

راه حل برای نرفتن به مهد

1393/4/12 10:47
نویسنده : مامان
180 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز ، سومین روزی بود که قرار بود بری مهد کودک . هرروز خونه پیش بابا میخوابیدی تا حدود ساعت 9 و بعد از صبحانه خوردن میرفتین مهد .

من طبق روال همیشه حاضر شده بودم که برم سرکار که دیدم بیدار شدی . گفتی مامان کجا میری گفتم سرکار . اول لب برچیدی بعدش گفتی مامان منو ببر خونه مامانی گفتم من دیرم شده . تازه ماشین دست باباست  خونه باش همراه بابا برو .گفتی نه منو یه لحظه ببر خونه مامانی بعد برو سرکار ، سریع هم رفتی لباس پوشیدی و حاضر شدی که جا نمونی .

باز هم مجبور شدم با گریه ازت جدا بشم و جالب این بود که بعد از رفتن من و وقتی گریه ات تموم شد دوباره رفته بودی خوابیده بودی . و این نشون میداد که زود بیدار شدی تا با رفتن خونه مامانی از مهد رفت فرار کنی .

البته دلت هم واسه خونه مامانی تنگ شده .

به بابا سفارش کردم بعد از مهد شما رو ببره خونه مامانی . والبته اون روز تا ساعت 6-7 بعداز ظهر همونجا موندیم و زودتر از اون موفق نشدم ببرمت خونه .

الان هم که این مطالب رو مینویسم بابا زنگ زد و شما در راه رفتن به مهد هستید .

خواهش میکنم  گریه نکن و خوشحال باش .

خدایا به پسرم آرامش بده تا از این مرحله به راحتی عبور کنه و محیط جدید رو راحت بپذیره . خدایا کمک کن هم به من و هم به پسرم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)