آغاز پروژه از پوشک گرفتن محمد طاها
هوا این روزا خیلی گرم شده و تو هم که شدیدا گرمایی هستی .
پوشک شدنت باعث میشه اذیت بشی و خیلی سریع هم پوستت دچار سوختگی میشه .
جمعه هم با اینکه زود عوضت کردم اما به طرز بدی سوخته بودی و هی میگفتی: شکم آییه
من هم به خیال اینک دل درد داری هی دوا درمونت میکردم .آخر سر فهمیدم مشکلت از کجاست .
شب رو بازت کردم و از صبح شنبه ١٨ خرداد ٩٢به همت مامانی از پوشک گرفتنت شروع شد.
بعد از ظهر که بردمت خونه دیگه پوشکت نکردم و تا شب تو کار شست و شوی لباسهایی بودم که هی جیش میکردی .
شانس آوردم روی فرش جیش نکردی .
یه دفعه هم پی پی کرده بودی ، ازت سئوال کردم محمد طاها جیش داری ؟
شلوارتو نشون دادی و گفتی : جیش داری پاته.
خلاصه که روز اول پروژه ، ناموفق بود و من هی در حال تمیز کاری این ور و اون ور.
.
.
پی نوشت : این پروژه به دلیل عدم همکاری جنابعالی و تنبلی مامان و بعضی دلایل دیگه در همون روزهای اول شکست خورد و دوباره پوشک کردن گل پسر ادامه پیدا کرد .