شیرین زبون
از بیرون اومدیم من میخوام تشویقت کنم زود زود لباستو عوض کنی . میگم : برو لباستو عوض کن و بیا عزیزم . بدو پسرم !!!
تو هم زود تند سریع میگی : بدولباسمو عوض کن .بدومامانم .
من : دیگه حرفی ندارم .
بابا میگه : محمد طاها ..... مرضیه کی تو میشه .
تومیگی : گل منه سنبل منه
بابا :
من :
وقتی دعوات میکنم یا ناراحت میشی یه کم گریه میکنی .
بعد میگی : چرا اینکارو کردی؟ ببین آب چشامو درآوردی !!! خیلی کارت بد بود دیگه اینکارو نکنی ها .
روزی هزار بار میای و لپ منو فشار میدی و هی تند تند میگی : دوستت دارم دوستت دارم .
انقدر اینکارو تکرار کردی که انگار بهش معتاد شدی .
تازه دیگه عبارت( دوستت دارم) رو انقدر تند میگی که (اوسدرم ) شنیده میشه .
یه شعر هم یه سال پیش واسه خودت ساخته بودی که الان دیگه کمتر ازش استفاده میکنی .
دوستت دارم هزار تا تو مدرسه هزار تا
من هم ادامه میدادم : خونه مامانی هزارتا خونه خاله هزارتا
کلا خیلی روی قوی بود ن و قوی شدن تاکید داری و حساس هستی .
چند روز پیش داشتم لباستو عوض میکردم . تا بلوزت رو درآوردم با اون بازوهای چوبکی گارد گرفتی و عضلاتت رو به رخ عمو داوود کشیدی که ببین چه قدر قوی شدم . تو که اینقدر قوی نیستی !!!!!
میخواستم برای تایید نسخه پزشکی واسه بیمه تکمیلی برم گفتم محمدطاها پیش بابا بمون م برم دکتر و زود برگردم .
میگی تو اول بیا به من بگو مریضیت چیه ؟؟؟؟
جانم ؟؟؟؟