محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

محمدطاها عسل مامان و بابا

کی میدونه چی درسته؟

من یه مادرم ،با یه پسر شیطون و باهوش و البته بسیار بازیگوش . مثل همه مادرهای دیگه دوست دارم توی تربیت و آموزش پسرم چیزی کم  نگذارم . وقتی توی اینترنت چرخ میزنم چیزهایی میبینم  از روشهای آموزش گلن دومان و شیچیدا و مونته سوری و...  . تراشه های الماس هم که توی همه صفحات و حتی توی تلویزیون تبلیغات داره . مادرهای زیادی رو هم میبینم که با سعی و تلاش فراوان در پی آموزش خواندن و زبان دوم و...به کودکشان هستند . گاهی با خودم میگم بدو داره دیر میشه - مبادا کم بذاری و فردا پشیمون بشی !!!!! شروع کن -وقتی بچه اینقدر استعداد داره تو چرا کمکش نکنی و آموزشش ندی ؟؟؟؟؟؟؟؟ بعد اما فکر میکنم :چرا کودکیهاشو ازش بگیرم . چرا به جای بازی با ...
9 تير 1391

چندتا عکس قدیمی

 اینجا پسر گلم تقریبا 4-5 ماهه بوده اینم عکس محمد طاها و سروش - وقتی نی نی تر بودند (سروش پسردایی محمد طاها و 41 روز ازش کوچیکتره ) این عکس خیلی قدیمی نیست - محمد طاها در فروشگاه رفاه (فروردین 91)  ...
9 تير 1391

تابستان گرم و خاطرات گذشته

تابستان با گرمای طاقت فرسا خیلی زودتر از فصل قانونی اش رسید و  الان که رسما تابستان شده هوا کاملا گرم شده و گهگاهی گرما مرا یاد سال گذشته در همین روزها میاندازه که چه روزهای طاقت فرسایی رو سپری میکردم . ماه آخر بود و گرما حتی بیشتر از امسال - نه روزها راحت و آروم داشتم و نه شب از گرما میتونستم بخوابم . خیلی روزهای سختی بود - تقریبا آخرین روزهایی بود که سرکار میرفتم و اونجا هم خسته و کلافه بودم . گرما ،خستگی ،فشارهای عصبی روزهای آخر و استرس و... روزهای سختی رو برام ساخته بود . اما همه رو به شوق رسیدن به تو تحمل میکردم . تو که گل زیبای باغ زندگی ما هستی . و حالا که به گذشته فکر میکنم باعث تعجبم میشه که یکسال با تو بودن چقدر ز...
5 تير 1391

یه کلمه جدید

پسرگلم یکی دو روزه که یه کلمه جدید یاد گرفتی . گوشی موبایل  و یا هر چیزی که شبیه اونه (رادیو جیبی ) و.. رو میگذاری کنار گوشت و میگی : ااانو یعنی الو . ای مامان به قربونت بره که با چه جدیتی هم این کارو انجام میدی ، یه قیافه پر جذبه ای به خودت میگیری که نگو . تازه به آیفون و گوشی تلفن هم که اشاره میکنی باز هم میگی الو. یعنی کلا میدونی تلفن و موبایل و آیفون خونه و .. برای ارتباط از دور هست و همگی تقریبا کارکردشون مشابه هستش . در اولین فرصت که بتونم شکار لحظه ها کنم حتما یه عکس از این کارت میگیرم . ...
5 تير 1391

محمد طاها جون به روایت تصویر

 تلاش برای بالا رفتن از مبل    شیوه جدید داللی کردن ( از زیر دسته مبل ) بقیه عکسها در ادامه ...   خاک بازی در باغ بابایی خودم میتونم بخورم . آب بازی در جمعه پرماجرا !!!! باز هم جمعه پر ماجرا ( میشه این چادر مال من باشه ؟؟؟)  من که خوابم میاد - شما چطور؟؟؟؟! ...
27 خرداد 1391

بازی جدید

امشب یه بازی جدید یاد گرفتی. رفتیم خونه مامان جون و تو اسباب بازی نداشتی تا باهاش بازی کنی . مامان جون چند تا ظرف کوچولوی پلاستیکی بهت داد تا سرگرم بشی . فاطمه( دختر عمه ) هم یه سکه انداخت توی یکی از ظرفها که استوانه بود . یه فکری به ذهنم رسید . سکه رو برداشتم و آروم انداختمش توی ظرف استوانه و یکی دوبار این کارو تکرار کردم. تو هم سریع شروع کردی به تمرین کردن و چه زود یاد گرفتی . وقتی تونستی این کارو انجام بدی واست دست زدیم و گفتیم :آفرییین  و تو هر بار که موفق میشدی سکه رو بندازی توی ظرف به ما نگاه میکردی و منتظر تشویق ما بودی . ...
27 خرداد 1391

ماه یازدهم

سلام پسر گلم دیروز ١١ ماهت تموم شد . بهت تبریک میگم . ١١ ماهگیت مبارک عسلم فقط یه ماه دیگه یه ساله میشی .باورم نمیشه به همین زودی یک سال  شد. روز به روز شیطنت هاو بازیگوشیهات بیشتر میشه . کارهایی که میتونی در ١١ ماهگی انجام بدی : (البته خیلی ها شو خیلی وقته که انجام میدی اما من وقت نکردم بنویسم ) در ادامه مطلب ... حالا میتونی با کمک دیوار و صندلی و لبه تخت و.. چند قدم راه بری . از تخت خاله راضیه راحت میری بالا و میای پائین . کم کم داری سعی میکنی از مبل ها بری بالا ولی هنوز موفق نشدی . میتونی در ظرف غذاتو که چهار تا گیره داره باز کنی . میتونی یه وسیله رو بگیری دستت و با خودت حملش کنی ( البته اگه بزرگ باشه قلش میدی...
24 خرداد 1391

جمعه پر ماجرا

دیروز قرار شده بود با مامانی ،بابایی ،خاله ها و دایی و.. بریم امامزاده عبداله لاسجرد.علاوه بر زیارت میخواستیم یه جایی هم واسه گذروندن یه جمعه تو دل طبیعت پیدا کنیم. قرار حرکت ساعت 9.30 بود همه رفتیم جلوی خونه مامانی و از اونجا حرکت کردیم . اول رفتیم امامزاده زیارت .توی امامزاده یه خانواده بودن که آش نذری پخته بودند و ما هم از آش خوشمزه شون خوردیم . بعد دنبال یه جائی واسه بقیه روز گشتیم اما هرچی جستجو کردیم پیدا نشد . دنبالم بیا تا بقیه شو واست بگم ....   تصمیم گرفتیم یه مسافتی برگردیم عقب تا شاید یه جایی پیدا کنیم ،یه ده کیلومتری برگشتیم  رسیدیم به یه دوراهی و از اون مسیر رفتیم . مدتی که تو این مسیر جدید رفتیم دوباره ر...
20 خرداد 1391

دایره لغات محمد طاها جون

عزیزم دامنه لغاتت تقریبا گسترده است و تقریبا هر کلمه ای رو که چند بار برات تکرار کنیم میتونی مشابهش رو بگی . حتی اگه خود کلمه رو هم نگی آهنگش رو تکرار میکنی کلماتی رو که تا حالا میتونی بگی تو ادامه میذارم ... مهمترین  کلمه که بیشترین استفاده رو واست دارن این دو کلمه هستن ١- توپ  که در درجه اول به توپ  گفته میشه و در درجات بعدی به و بادکنک و هر چیز کروی شکل میگی حتی حباب لامپ هم یه جور توپه ٢- داغ  که شامل غذا - قابلمه - سماور و بعضی از وسایل آشپزخونه  میشه و اغلب به مفهوم خطرناک هم هست  کلمات دیگه : بابا - ماما - جیز - جیش - آخ -  آبه (=آب -کم ازش استفاده میکنی )- جو جو- ددر ( که باز هم است...
17 خرداد 1391